وقتی مرگ پایان نیست: نظریه‌هایی درباره زندگی غیرفیزکی

آیا مرگ پایان همه چیز است؟ این سوالی است که قرن‌ها ذهن بشر را به خود مشغول کرده است. در دنیای مدرن، علم تجربی به پیشرفت‌های چشمگیری دست یافته و زندگی ما را به شکل باورنکردنی دگرگون کرده است. اما آیا علم، با تمام توانایی‌هایش، می‌تواند به این پرسش بنیادین پاسخ دهد؟

مهندس شکوریان، با نگاهی متفاوت و جسورانه، ما را به سفری در اعماق این سوال دعوت می‌کند. او با تکیه بر تجربیات شخصی و تلفیق آن با دیدگاه‌های علمی و عرفانی، نظریاتی را مطرح می‌کند که شاید تصور ما از زندگی، مرگ و آگاهی را برای همیشه تغییر دهد.

تصویر یک کهکشان

علم تجربی و محدودیت‌هایش

از رنسانس به بعد، علم تجربی به عنوان معیار اصلی دانش در جهان غرب شناخته شد. این رویکرد علمی، با تاکید بر مشاهده، آزمایش و تکرارپذیری، دستاوردهای شگفت‌انگیزی را در حوزه‌های مختلف به ارمغان آورد. اما مهندس شکوریان یادآوری می‌کند که این علم، با تمام نقاط قوتش، محدودیت‌هایی نیز دارد. علم تجربی، به تعریف خود، تنها به پدیده‌هایی می‌پردازد که قابل مشاهده و اندازه‌گیری باشند. بنابراین، مفاهیمی مانند روح، آگاهی و زندگی پس از مرگ، که از جنس فیزیک نیستند، به طور سنتی از دایره علم خارج شده و به حاشیه رانده شده‌اند.

محقق در آزمایشگاه در حال تحقیق درباره بدن و زندگی انسان

تعریفی نو از زندگی و مرگ

مهندس شکوریان برای ورود به بحث زندگی پس از مرگ، ابتدا تعریفی دقیق از “زندگی” و “مرگ” ارائه می‌دهد. از دیدگاه او، زندگی مجموعه تجربیاتی است که ما در حوزه فیزیکی و از طریق بدن بیوشیمیایی خود به دست می‌آوریم. به عبارت دیگر، زندگی تجربه‌ای است که به جسم ما وابسته است. در مقابل، مرگ به معنای از دست دادن این زندگی بیولوژیکی در محیط فیزیکی است؛ یعنی زمانی که جسم ما دیگر قادر به ادامه حیات در این دنیا نباشد.

آیا زندگی فقط جسم است؟

اما آیا زندگی به همین تجربه فیزیکی محدود می‌شود؟ مهندس شکوریان با طرح این پرسش، ما را به فراتر از مرزهای علم تجربی دعوت می‌کند. او با اشاره به مفهوم آگاهی، نظریه‌ای را مطرح می‌کند که بر اساس آن، زندگی می‌تواند شکلی غیرفیزیکی و غیرارگانیک نیز داشته باشد. این ایده، که ریشه در دیدگاه‌های عرفانی و تجربه‌های نزدیک به مرگ دارد، به ما می‌گوید که شاید “ما” فراتر از جسم فیزیکی خود باشیم.

آگاهی، گمشده‌ی علم مدرن

مهندس شکوریان، با الهام از نظریات محمدعلی طاهری، بر اهمیت مفهوم آگاهی تاکید می‌کند. او معتقد است که آگاهی، نه فقط یک پدیده ذهنی، بلکه یک اصل اساسی در تمام هستی است. بر اساس این دیدگاه، حتی سلول‌های بدن ما نیز دارای نوعی آگاهی هستند و این آگاهی‌ها در سطوح مختلف با یکدیگر در ارتباطند.

مدیتیشن در طبیعت

بیماری؛ اختلال در ارتباط آگاهی‌ها

از این منظر، بیماری نه صرفاً یک نقص فیزیکی، بلکه اختلال در این شبکه پیچیده ارتباطی آگاهی‌هاست. درمان نیز، به تبع آن، می‌تواند فراتر از روش‌های شیمیایی و فیزیکی معمول باشد. مهندس شکوریان به هومیوپاتی و داروهای مبتنی بر “شعور مواد” اشاره می‌کند، روش‌هایی که به جای تمرکز صرف بر جسم، به دنبال ترمیم این ارتباط آگاهانه در سطوح عمیق‌تر هستند.

زندگی پس از مرگ؛ تداوم آگاهی در کالبد ذهنی

نظریه زندگی غیرفیزیکی، ما را به درک جدیدی از مرگ رهنمون می‌سازد. بر اساس این دیدگاه، مرگ پایان هستی نیست، بلکه صرفاً انتقال آگاهی از یک سطح به سطح دیگر است. مهندس شکوریان از مفهومی به نام “کالبد ذهنی” سخن می‌گوید، که به باور او، پس از مرگ فیزیکی به حیات خود ادامه می‌دهد.

پروانه ای از پیله در میآید و به سوی آسمان نورانی حرکت می کند


انواع کالبدها: فراتر از جسم فیزیکی

برای درک بهتر نظریه زندگی غیرفیزیکی، لازم است با مفهوم “کالبدها” از دیدگاه مهندس شکوریان آشنا شویم. او به وجود سطوح مختلفی از “بدن” برای انسان اشاره می‌کند. کالبد جسمی، همان بدن فیزیکی و بیولوژیکی است که ما در دنیای مادی تجربه می‌کنیم. اما فراتر از آن، کالبد عاطفی وجود دارد که با احساسات و عواطف ما مرتبط است و در مراحل اولیه زندگی شکل می‌گیرد. و نهایتاً، کالبد ذهنی، که جایگاه آگاهی، خاطرات و هویت فردی ماست، و به باور مهندس شکوریان، پس از مرگ جسم فیزیکی به حیات خود در سطحی دیگر ادامه می‌دهد. این کالبد ذهنی است که در نظریه زندگی پس از مرگ و ارتباط با ارواح، نقش کلیدی ایفا می‌کند.

وارستگان و وابستگان در آستانه مرگ

مهندس شکوریان در ادامه، به تمایز جالبی بین افراد در مواجهه با مرگ اشاره می‌کند. او افراد را به دو دسته “وارستگان” و “وابستگان” تقسیم می‌کند. وارستگان، کسانی که دلبسته دنیا هستند اما وابسته به آن نیستند، مرگ را به عنوان دریچه‌ای به سوی رهایی و نور می‌پذیرند. در مقابل، وابستگان، که تعلقات دنیوی آن‌ها بسیار قوی است، ممکن است در مواجهه با مرگ دچار شوک و سرگردانی شوند و حتی پس از مرگ نیز در حوزه فیزیکی باقی بمانند، در جستجوی انرژی و جسمی جدید.

ارتباط با ارواح؛ ارتباط با کالبدهای ذهنی

بر اساس این نظریه، ارتباط با ارواح در واقع ارتباط با همین کالبدهای ذهنی است که هنوز به طور کامل از حوزه فیزیکی جدا نشده‌اند. این کالبدهای ذهنی، به دلیل عدم محدودیت‌های فیزیکی، وسعت دید و آگاهی بیشتری نسبت به ما دارند و می‌توانند اطلاعاتی را در اختیار ما بگذارند.

هشدارها و احتیاط‌ها

مهندس شکوریان در پایان صحبت‌های خود، به این نکته مهم اشاره می‌کند که این مباحث، به دلیل خروج از دایره علم تجربی، همواره در معرض خرافاتی تلقی شدن قرار دارند. او از مخاطبان خود می‌خواهد که با ذهنی باز و بدون پیش‌داوری به این نظریات بنگرند و از انکار سریع و بی‌دلیل آن‌ها خودداری کنند.

سفری به ناشناخته‌ها

نظریات مهندس شکوریان، بی‌تردید، چالش‌برانگیز و نیازمند تفکر عمیق هستند. او با طرح این دیدگاه‌ها، ما را به سفری جسورانه به دنیای ناشناخته‌های آگاهی و هستی دعوت می‌کند. سفری که شاید در نهایت، درک ما از خودمان و جایگاه‌مان در جهان را دگرگون سازد.

دیدگاه‌ها

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *